۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

وضعیت جسمانی نامناسب هاشم خواستار در زندان

...آقای خواستار بازنشسته‏ی آموزش و پرورش است. ۵۷ سال سن دارد، آرتروز زانو، ناراحتی گوارشی و دندان‏درد دارد. زمانی که اولین بار او را دستگیر کردند، دندان‏اش را پانسمان کرده بود که پر کند. اما بعد از این که دستگیر شد، در زندان هیچ اقدامی برای این دندان نکردند. هرچه نامه نوشتم و پی‏گیری کردم که بگذارند دندان‏اش را پر کند که از بین نرود، نتیجه نداد... از ناراحتی گوارشی‏ هم شدیداً رنج می‏برد. در زندان تغذیه‏ی مناسبی ندارد و اجازه نمی‏دهند از خانه هم هیچ ماده‏ی غذایی به زندان فرستاده شود... یک بار که آقای خواستار به خانه زنگ زده‏ بود، ما در خانه‏ دعای کمیل داشتیم و چندنفر از همکارهای ایشان در منزل ما بودند. ما تلفن را روی آیفون گذاشتیم و ایشان با همکاران‏اش صحبت کرد. گفتند این جرم بوده و نباید از زندان با دوستان و همکاران‏اش صحبت می‏کرده و به همین خاطر اجازه هم نداشته تا دو هفته به خانه زنگ بزند...


 هاشم خواستار معلم بازنشسته مشهدی پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران در دو نوبت بازداشت شد. آقای خواستار در دادگاه بدوی به شش سال حبس محکوم شد. حکم وی در دادگاه تجدید نظر به دوسال زندان تعزیری کاهش یافته است.
خانم صدیقه مالکی فر همسر آقای خواستار مي گويد که همسرش در شرایط بد جسمی بسر می برد و حتی برای تعطیلات نوروزی نیز با مرخصی  او از زندان موافقت نشده است.
 خانم خواستار، همسر شما از چه زمانی در بازداشت به‏سر می‏برند؟
آقای خواستار یک بار در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ دستگیر و بعد از یک ماه و نیم به قید وثیقه‏ی ۳۵ میلیون تومانی آزاد شد. بعد از ۴۹ روز یعنی از ۲۵ شهریور ۸۸ دوباره ایشان را به زندان بردند و تا این تاریخ هنوز در زندان به‏سر می‏برد.
مقامات مسئول دلایل بازداشت ایشان را چه مورد یا مواردی اعلام کرده‏اند؟
چون پیش از انتخابات ریاست جمهوری، یعنی در سال ۱۳۸۷، به سازمان دانش‏آموختگان ادوار تحکیم وحدت برای برگزاری جلسات ‏شان جا داده‏اند و مکانی هم برای برگزاری جلسات دانش‏آموزان شرق کشور در اختیار آنان گذاشته‏اند. در صورتی که مسئولین می‏دانند که خود ایشان در هیچ کدام از این جلسات شرکت نداشته است . دانش‏آموزان شرق کشور از مقامات مختلف دعوت می‏کردند که برای آنان سخنرانی کنند. این سخنرانی‏ها در خانه‏ی ما بوده و در منزل هم برای عموم باز بوده و همه می‏توانستند در آن شرکت کنند. افرادی مانند آقای سید هادی خامنه‏ای، دکتر احسان شریعتی، خانم اعظم طالقانی، آقای درایتی، آقای احمد قابل، آقای احمد‏زاده اولین استاندار خراسان و… سخن‏رانان این جلسات بوده‏اند. یعنی همه افراد شناخته‏ شده‏ای برای رژیم هم بوده‏اند و افراد گمنامی نبوده‏اند.

همچنین ستاد آقای مهندس میرحسین موسوی از معلمانی که برای‏شان مشکلی پیش آمده، از حقوق‏شان کم کرده‏اند، زندان بوده‏اند و…  دعوت کرده بودند که از آنان قدردانی کنند. آقای خواستار هم چون  عضو «کانون صنفی فرهنگیان خراسان» بودند، در این جلسه شرکت داشتند.  همان‏جا از افراد بسیجی هم بوده‏اند و او را شناخته‏اند.

روز ۲۵ خرداد که شلوغ شده بود، ایشان در پارک قدم می‏زده است. پارک هم آرام بوده و فقط از کوی دانشگاه صدای "الله‏اکبر" به گوش می‏رسیده. همان بسیجی‏ای که قبلا ایشان را در ستاد آقای میرحسین موسوی دیده بود، او را می‏شناسد و می‏گوید که باید با ما بیایید. به این شکل دستگیرش می‏کنند و با خود می‏برند.

تنها جرم ایشان هم حضور در پارک بود. بعد که دیده‏اند در این رابطه  اتهامی نمی‏توانند به او وارد کنند، می‏گویند که شما در ستاد آقای میرحسین موسوی بوده‏اید و از شما تشکر شده است.
 آیا در این مدت آقای خواستار به وکیل دسترسی دارند؟
نوبت اول که به ایشان حکم ۶ سال  زندان دادند، کار خیلی سریع انجام شد و ایشان به وکیل دسترسی نداشت. اما در نوبت دوم وکیل گرفتند. وکیل دفاعیه داد و باز به دو سال زندان محکوم شد.
 الان وضعیت آقای خواستار در زندان به چه صورت است؟
آقای خواستار بازنشسته‏ی آموزش و پرورش است. ۵۷ سال سن دارد، آرتروز زانو، ناراحتی گوارشی و دندان‏درد دارد. زمانی که اولین بار او را دستگیر کردند، دندان‏اش را پانسمان کرده بود که پر کند. اما بعد از این که دستگیر شد، در زندان هیچ اقدامی برای این دندان نکردند. هرچه نامه نوشتم و پی‏گیری کردم که بگذارند دندان‏اش را پر کند که از بین نرود، نتیجه نداد.

وقتی بار اول آزاد شد، مجبور شد دندانش را بکشد و در حالی که مشغول مداوای دندان دوم بود، باز دستگیر شد و باز در اثر عدم مداوا آن دندان هم از بین رفت و در همان بهداری زندان آن را کشیدند. از ناراحتی گوارشی‏ هم شدیداً رنج می‏برد. در زندان تغذیه‏ی مناسبی ندارد و اجازه نمی‏دهند از خانه هم هیچ ماده‏ی غذایی به زندان فرستاده شود.

چه انتظاری از مقامات قضایی ایران در این شرایط دارید؟
من درخواست دادم و پی‏گیری کردم که به ایشان اجازه بدهند به مرخصی بیاید که دست‏کم دندان‏های‏اش را مداوا کند. نزد آقای انوری که رییس حوزه‏ی نظارت بر زندان در مشهد هستند، رفتم اما نتوانستم ایشان را ملاقات کنم و هربار گفتند: هفته‏ی دیگر، ۵ روز دیگر… تلفنی هم که اصلا جواب نمی‏دهند. کتباً هم نامه نوشتم و درخواست ملاقات کردم که پاسخ دادند تا اول اسفند صبر کنیم.

در این فاصله پیش آقای فروزانی دادستان دادگاه انقلاب مشهد رفتم. ابتدا که پیش همکارهایشان به من توهین کردند و تهدید‏م کردند. بعد که کمی آرام‏تر شدند، گفتند از دست من کاری ساخته نیست و شما باید با دادستان کل، آقای ذوقی صحبت کنید.

وعده‏ی آقای انوری هم از اول اسفند به دهم اسفند موکول شد و دهم اسفند هم گفتند باید از حفاظت اطلاعات زندان جواب بیاید. به آقای علی‏زاده در حفاظت اطلاعات  زندان مراجعه کردم. ایشان گفتند تا اواسط هفته‏ی آینده نامه را می‏فرستیم.

اما آن‏ها هم نامه را نفرستادند و در نهایت گفتند که تصمیم گرفته‏اند آقای خواستار را به مرخصی نفرستند. در نتیجه به دادستان کل، آقای ذوقی مراجعه کردم. آقای ذوقی بعد از تهدید و توهین، گفتند که ایشان اجازه‏ی مرخصی نداده است.
علت آن هم ظاهرا این بود که یک بار که آقای خواستار به خانه زنگ زده‏ بود، ما در خانه‏ دعای کمیل داشتیم و چندنفر از همکارهای ایشان در منزل ما بودند. ما تلفن را روی آیفون گذاشتیم و ایشان با همکاران‏اش صحبت کرد. گفتند این جرم بوده و نباید از زندان با دوستان و همکاران‏اش صحبت می‏کرده و به همین خاطر اجازه هم نداشته تا دو هفته به خانه زنگ بزند.

آقای ذوقی در پایان، زیر همان نامه‏ای که من برای همسرم درخواست مرخصی کرده بودم، خطاب به آقای انوری نوشتند: «در مورد مرخصی آقای خواستار از اطلاعات زندان استعلام شود». نامه را پیش آقای انوری بردم و ایشان هم استعلام کردند، اما تا این تاریخ (۹ فروردین) به ایشان مرخصی نداده‏اند.
 كانون صنفي معلمان ايران
Share/Bookmark

هیچ نظری موجود نیست: