۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

فرزند آيت الله زرندي سكوت را شكست !!!

صدای هادی زرندی هم درآمد
همانطور که همه می_دانند بحث شایعه و شایعه_سازی ریشه تاریخی دارد و یکی از ارکان مهم جنگ روانی و در واقع از ابزار اصلی ستون پنجم دشمن و یا رقبای سیاسی است. البته این یادداشت کوتاه نه مجالی برای طرح این مبحث طولانی و عمیق است و نه من قصد آن را دارم و نه در تخصص من است. اما مختصراً چند نکته را عرض می_نمایم: 

چرایی اشتیاق فراوان افکار عمومی به این نوع اخبار و شایعات از سئوال_های مهم و تامل برانگیز و قابل بررسی است. چرا فضایی برای شفاف_سازی اوضاع و احوال اشخاص وجود ندارد و چرا فضای ریاکاری اقتصادی بر همگان حاکم است حتی فقراء و آن_هایی که به نوعی، از سوی نهادهای حمایتی دولتی، حمایت می_شوند در معرض افکار عمومی منکر این نوع_کمک_ها بوده وهمیشه نالانند تا اغنیاء نیز دچار پنهان_کاری مالی بوده وغالباً به جای به کار انداختن سرمایه_های خود در بازار کار و تولید به تجارت پنهانی روی می_آورند و چه صدمات و لطماتی که از این ناحیه به اقتصاد کشور وارد نیامده است؛ مشکل چیست؟از این مهمتر در این اوضاع و احوال چه لطماتی به شخصیت_های روحانی و موثر انقلاب وارد نیامده که در روایات ماثوره وارد است که آبروی مومن از کعبه هم بالاتر است و تأثیر مخرب آن برنگاه مردم - خصوصاً جوانان - به روحانیون، از دیگر آسیب_های جدی و غیر قابل جبران آن است. گذشته از این که شایعه_سازان توانستند از بدو پیروزی انقلاب ضربات و صدمات زیادی به حیثیت کل جامعه روحانیت در باور عمومی مردم وارد آورند. شهید مظلوم بهشتی در زمان خودش نمونه بارز آنست، اما درمورد حضرت آیت اله زرندی به خاطر استقلال فکری و اجتهادی ایشان و اوضاع و تحولات خاص کشور و تبعاً استان، ایشان در معرض و آماج ناجوانمردانه_ترین اتهامات و افترائات برنامه_ریزی شده قرار گرفتند (بعد از برکناری ایشان این هجمه_ها شدت بیشتری گرفت) که به احتمال زیاد هر همشهری کرمانشاهی با بسیاری از این اتهامات آشنا هستند، قاعدتاً چون ما فرزندان ایشان هستیم برای تخریب ایشان ما را هم بی_نصیب از این تهمت_ها و آزارهای فراوان و تلخ و ناباورانه_ای که در این راستا به ما گذشت نگذاشتند (که حدیث آن بماند برای بعد) والا ما که با مردم عادی فرقی نداریم.
آن_هایی که این نوع شایعات را علیه حضرت آیت اله زرندی می_سازند قطعاً سرناسازگاری با روحانیت انقلابی و متعهد دارند برای این که تخریب ایشان با توجه به جایگاه رفیع ایشان در تاریخ معاصر روحانیت انقلابی استان، تنها به معظم له محدود نمی_شود و بی_تردید دامن کل جامعه روحانیت راخواهد گرفت. دو سه سالی است یک برج احتمالاً شانزده طبقه که در خیابان نوبهار عَلَم شده است را به من منتسب می_کنند؛ از دو دانگ تا چهار دانگ آن را متعلق به من می_دانند (البته این تنها مورد نیست) این قدر این شایعه طی یکی دو سال اخیر قوت گرفته است که حتی بعضی از دوستان و متدینین هم باورمندانه، از چگونگی آن، از من می_پرسند.
- آنقدر در این نوع شایعات، پرقوت و مداوم کار شده است که بسیاری مرا فردی متمول و سرمایه_دار می_دانند (که در جای خود امر خوبی است) و بارها برخی از من تقاضای شراکت در پروژه_های مختلف را داشته _اند که باعث خنده و در عین حال تأسف و تأثرم می_شود. اگر چه به خاطر رواج گسترده دروغ در جامعه امروز ما، کسی حرف راست را باور نمی_کند، یعنی به این نتیجه رسیده_ام هر چه بگویم که خبری نیست کی باور می_کند در هر حال فکر کردم بد نیست توضیحی بدهم شاید آن_هایی که در قلوبشان مرضی نیست در وادی غیبت و بدگمانی نیافتند. توضیحاً با وصف این که حضرت آیت اله زرندی نماینده اول مردم غیور و فهیم کرمانشاه در مجلس خبرگان رهبری هستند در سانسور کامل خبری و تصویری از رسانه ملی و دولتی و از سوی مسئولان استان در بایکوت کامل قرار دارند اگر چه آن زمانی که نماینده ولی فقیه در استان بوده_اند نیز مورد بی_مهری صدا و سیما قرار داشتند که بسیاری از مردم ما این موضوع را به راحتی طی سالیان درک کرده_اند. قهراً فضایی برای تماس عمومی با مردم شریف استان خصوصاً کرمانشاهیان عزیز نداریم.
- من با برادرانم علیرغم داشتن مدارک دانشگاهی و حوزوی در هیچ نهاد دولتی و غیر دولتی استخدام نیستیم، حتی در دولت_های آیت اله هاشمی و خاتمی هم برای خودمان فکری نکردیم در این دولت که البته تکلیف امثال بنده روشن است.
- در سال 1370 یک قطعه زمین مسکونی نامرغوب از مجموعه نظام گرفته_ام و دیگر تا کنون یک متر زمین از هیچ جایی نگرفته_ام.
- یک سهم کارخانه و یا معدن با انواع و اقسامش نداشته و ندارم.
- یک ریال وام بانکی چند ده میلیونی، چندصد میلیونی و چند میلیاردی که این روزها و آن روزها بسیاری از عزیزان حتی مدعی ارزش_ها گرفته_اند هم نگرفته_ام.
- در این کارها به قدری سستی و به تعبیر دیگر احتیاط به خرج داده_ام که اگر هر کس از واقعیت زندگی من آگاه شود به جزء سرزنش و شماتت من به حماقت و یا بی_عرضگی سخن دیگری نخواهد گفت
(زیرا من نیز همانند هر شهروندی حق دارم برای برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه تلاش کنم اما تلخی موضوع اینجاست به خاطر قرابتی که اینجانب با حضرت آیت اله زرندی دارم، از بسیاری از موقعیت_ها محروم شده_ام).
- روحیه چاپلوسی و پاچه_خواری و آویزان شدن به این و آن را بحمدا.. نداشته_ایم، بلکه عزت نفس، مدار زندگی ما بوده است به همین دلیل اکنون دستمان به جایی بند نیست و این روحیه را از پدر حکیم و عارف مسلکمان حضرت آیت ا.. زرندی، تعلیم گرفته_ایم؛ که به جز خدا به هیچ کسی اعتنا نکنیم که عزت همه ما در دست اوست.
من هرچند به فرزندی استاد اخلاق و اسوه فضایل انسانی و جوانمردی و کسی که فضیلت فقاهت و علم را مزین به اخلاق و حکمت و عرفان و روحانیت کرده است (که اگر غیر این باشد هلاکت، رسوایی به بار خواهد آورد) یعنی حضرت آیه ا.. زرندی افتخار می_کنم اما اگر در این محدوده حق انتخاب داشتم و می_دانستم فرزندی معظم له این همه دردسر دارد فرزندی حضرات بزرگواری چون شیخ محمد یزدی، واعظ طبسی، احمد جنتی و... کثرا.. امثالهم را انتخاب می_کردم تا لااقل کمتر آزار و اذیت ببینیم.
- در سال گذشته با پیگیری یکی از دوستان، آقای دکتر جاسبی مجوز جذب بنده را در دانشگاه آزاد کرمانشاه صادر فرمودند که بنده خدا رییس محترم دانشگاه آزاد کرمانشاه از خوف بعضی جناح_های سیاسی موجود در حاکمیت، نمی_دانست چه کار کند که من هم فعلاً از خیرش گذشتم تا شاید بعداً فرجی حاصل شود.
- البته باریکه آبی در حد حقوق کارمندی جزء برای امرار معاش به همراه برادرانم که به کشاورزی جزیی و کاسبی در حد دکانداری مشغولند و من هم با آنان شریکم، دارم که آن را هم اگر عزیزان بر نمی_تابند حاضرم ببخشم و قاعدتاً باید برای امرار معاش به گردنه گیری و یا بالا کشیدن از دیوار مردم مشغول شوم. امیدوارم این توضیحات که ( با خودسانسوری فراوان که این روزها بخشی از زندگی ماست) بخش کوتاهی از درددل من است گویای واقعیت زندگی من باشد و بدگمانی را از دل_های بی_غرض بزداید. انشاءا..

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز نخواهد ماند
من اگر چه در نظریار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چوپرده دار، به شمشیر می_زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

* هادی زرندی
منبــــــــــــــــع وبـــــــــــلاگ : مصلحین کرمانشاه / تقريرات
Share/Bookmark

هیچ نظری موجود نیست: